مرگ انسان زمانی است که....!

نه شب بهانه ای برای خوابیدن دارد.....

نه صبح بهانه ای برای بیدار شدن...!

تلخی این روزهایم را ببخس!!!!

دیگر در دلم قندی آب نمیشود!!!

آدم دلتنگ حرف حالی اش نمی شود
برایش فلسفه نبافید . . .

خدای خوبم....!!!

هرگز

کسی را

به آنچه قسمتش نیست

عادت

نده....!!!

مهربانی ات را مرزی نیست

یقین دارم فرشته ای  قبل از آفرینشت قلبت را بوسیده

نمیدانم چرا بین این همه آدم پیله کردم به تو !

!!!!شاید فقط با تو پروانه میشوم

نمیدانم چرا بین این همه آدم پیله کردم به تو !

!!!!شاید فقط با تو پروانه میشوم

ذهنم فلج می شـــــود… وقتی می خوانمت
و تو حتی نمیگویی… جـــــــــانم !

روزی اومدی تو زندگیم!

بی هوا ناخواسته...

ولی خواست خدا بود که اومدی...!

حالا بمان! گرچه به ماندنت اعتباری نیست!

ولی باز خواهم گفت که،برایت میمیرم و تو فقط وانمود کن

که تب کرده ای همین برایم کافیست

دوستت دارم.....!

ای.......بی کسی!!!!!

وقتی نمیتوانی فریاد بزنی ناله نکن

خاموش باش

قرنها نالیدن به کجا انجامید

تو محکومی به زندگی کردن

تا شاهد مرگ آرزوهای خود باشی!

چه دردی است در میان جمع بودن

ولی درگوشه ای تنها نشستن

برای دیگران چون کوه بودن

ولی در چشم خود آرام شکستن

برای هر لبی شعری سرودن

ولی لبهای خود همواره بستن

زنده باد همه اونایی که،

تو این هوای دو نفره با تنهاییشون قدم میزنن...!

حواسم را برت میکنم...

باز کنار تو می افتد...!!!

صبح روز شنبست امید وارم امروز که اولین روز هفتست،

روز خوبی داشته باشین به امید دیدار دوباره

همیشه یه آدم هایی هستن که، انگار خیلی سادن کاری به کسی ندارن و همیشه

گیر یه آدمهایی می افتن که فکر میکنن خرن!

ولی به خدا اینطور نیست، اشتباه فکر نکنین!

اونایی که فقط با گرفتن دستاتون ارضا میشن نه تنتون

اونایی که با بوستون احساس آرامش میکنن نه سو استفاه

اینارو ساده نگیرین

که سخت در اشتباهد....!

چه ابر تیره ای گرفته است سینه تورا.....!

که با هزار سال بارش شبانه روز هم دلت باز نمیشود.

سلامتی دلی که هزار بار شکست!

ولی هنوز بلد نیست دل بشکنه...

حواست هست چه غلطی داری میکنی؟!

خاطرات که دکمه شیفت دیلیت نداره!!!

گاهی عمیقآ مایلم ماهی باشم!

ماهی حافظه اش هشت ثانیه است...

بی هیچ خاطره ای.!

گاهی سکوت معجزه میکند!!!

و می آموزی که بودن همیشه در

فریاد نیست.

گاهی دلم میخواد وقتی بغض میکنم،

خدا از آسمون بیاد پایین اشکامو پاک کنه،

دستمو بگیره،

وبگه:اینجا ادما اذیتت میکنند؟

بیا بریم........

 تیغ روزگار شاهرگ "کلامم" را چنان برید

، که سکوتم "بند" نمی آید

قوی ترین زن جهانم که باشی

وقت هایی هست که...

دستی باید لمست کند...

تنی...

تنت را راغ کند...

لبی...

طعم لبت را بچشد...

مستقل ترین زن جهانم که باشی...

وقت هایی هست که...

که دلت بر میزند که برسد و بخواهد...

که آرام رانندگی کنی...

و شامت را نخورده روی میز نگذاری و بری...

مسافر ترین زن دنیا هم...

دست خطی میخواهد که بنویسد برایش...

زود برگرد...

طاقت دوریت را ندارم.......

انقدر به انسانهای دورو برم بی اعتماد شدم که میترسم،

اگر از شادی روزی به هوا ببرم ،زمین را از زیر باهایم بکشند.....!

سلام به تمام دوستانی که نظر دادن خیلی از شما ممنونم

امید وارم بتونم مطالب بیشتر و خوبی تو وب بزارم

امید وارم که شما هم کمکم کنید خیلی گرفتم این چند وقت که حوصله چیزی جز نوشتن رو ندارم.

تنها که باشی نه دلت دستمالی میشود!

نه خیالت انحصاری....!

هر کسی رفت به خورشید سلامم ببرد

ما که مردیم و ندیدیم به خود گرمایی...!

هرگز به گذشته برنگرد!

سیندرلا اگر برای برداشتن کفشهایش بر میگشت

هیچ وقت یک یرنسس نمیشد...!

تنها که باشی....

آرزو میکنی گاهی یک نفر اسمت را صدا کند،

حتی اشتباهیی.

هی کافه چی ...!

میزهایت را یک نفره بچین...

مگر نمیبینی؟

همه تنهایند؟...

تمام برگهای دفترم تمام شد!

قلمم به اتمام رسید دستم سست شد چه

سرمشقی به دستم دادی؟

هنوز مینویسم که دل دادن خطاست.

بر فرض که آرزو هم برآورده شود

دیگر چه؟!!!!!

به کبریت نیازی نیست!

سیگارم را که بر لبم بگذارم و به

دردهایم فکر کنم خودش میسوزد،

ب کبریت نیازی نیست.

برایت میمیرم و تو فقط وانمود کن که تب کرده ای

همین برایم کافیست،

همین.....

دلتنگی همیشه از ندیدن نیست،

لحظه های بی خبری یر از دلتنگیست.

گفتی ما به درد هم نمیخوریم!

اما هرگز نفهمیدی من تورا برای دردهایم نخواستم.

تقدیر من خط خورده گی دارد.....

کاتب دو دل بوده !

انگار!

چشمانم را میبندم!

نقابت را بردار

بگذار صورتت یک هوایی بخورد.